شیطنت ایدینی
ایدین جونم دو روز پیش به ما یه شک وارد کردی هنوز فکرش که میکنم قلبم تند تند میزنه و فوری میگم خدا رو شکر به خیر گذشت جون مادرت جون پدرت دیگه از این کارا نکن من فقط ٢ .٣ دقیقه ازت غافل شدم و با مادر بزرگت تو اتاق مشغوا حرف زدن بودیم و شما رفتی از اتاق بیرون البته قبلش هم رفته بودی و برگشته بودی من فکر کردم مثل همیشه تو اتاق عمو یا عمه هستی یا با بابا بازی میکنی نگو .... وای اقا دیده در بازه و بابا هم خوابه سریعا رفته تو حیاط و از سه تا پله که ارتفاعش حدودا ١ متر ه رفته پایین و تو اب و خاک ها بازی کرده تازه کارواش ماشین هم گذاشته بود خداروشکر که بهش ور نرفتی که ... ا ی بلا شلوارت و دستات و پاهات زیر خاک بود و خیس هم شده بودی ١ ساعت...
کاردستی واسه وبلاگ سپیده جون
ایدینی یه مسابقه واسه بچه ها هست هر کسی باید یه کاردستی با کمک مامانش درست کنه ولی سپیده جون گفته که چون شما خیلی کوچولویی من واست درست کنم و تو مسابقه شرکت بدیم این شما و این کاردستی ما ...
نی نی حسنا در اتلیه مامان و خاله
ایدین بلا
ایدین جونم متاسفانه اولین عیدت همچین خوب نبود و ما نتونستیم که تو رو به گردش ببریم فدات شم جبران میکنیم و این که سینه پهلو کردی و هفت تا امپول زدی جیگرم الان خیلی بهتری چیزی به یک سالگیت نمونده و تو متاسفانه وزنت زیر نمودار هست که این مورد من و بابا جون رو خیلی ناراحت کرده و تحرکت خیلی زیاده غذا هم نمیخوری یا اگه بخوری به زور جو جو و پیشی و دور زدن با سه چرخه یه ذره میخوری ع...
11 ماهگی سلام
ایدین جون چیزی به یک سالگیت نمونده گلم و تو روز به روز شیطون تر میشی و لاغر تر فعالیتت خیلی زیاده و غذا خوردنت خیلی کم وقتی غذایی رو دوست نداری با انگشت از دهنت درش میاری یا از همون اول روتو بر میگردونی اخه من چکار کنم با تو عاشق موتور و ماشین هستی صدای در خونه رو وقتتی بابا باز میکنه که میشنوی با سرعت تمام میری و پشت در سالن منتظرش میمیونی که بری یه دور کوچولو بزنی با بچه ها خیلی بازی میکنی و سرگرم هستی و از بین اسباب بازی هات برج هوش و توپ رو خیلی دوس داری و با اشاره و تکون سر و نگاهت همه منظورت و حرفات رو میرسونی و همچنین از حرف ا برای همه چی استفاده میکنی خیلی با حال بلند و یواش کش دار و کوتاه همش میگی اا ااا &n...
دومین سفر ایدین ( 5 ماهگی )
دومین سفرت مربوط به شهریور ماهه که من تنبلی کردمو تا حالا واست نذاشتم الاهی قربونت برم چقدر کوچولو بودی ١٤ شهریور به همراه ایدا خانم و خانوادش و دایی ایدا و یه دوست خانوادگی رفتیم سفر اول رفتیم مشهد بعدش شمال تو ٤ ماه و نیمه بودی اینجا رو ببین چقدر شیرینی بغل بابا جون نی نی نازی سرتو بیار بالا گلم به هر بچه کوچولویی که رد میشد نگاه میکردی ببین جیگر طلا هر چند تا عکس که گرفتم تو فقط به اطرافیانت نگاه میکردی اینجا بلاخره شکارت کردم قربون اون چشای خوشکلت برم من کوچولوی مامان اینجا شاندیزه بغل داداش ایدا خوش میگذره ؟ ج...
تزیینات هفت سین
این جام رو واسه سفره هفت سین زندایی زهرا ایدین جون تزیین کردم این یکی هم واسه زندایی شیوا اینم یه تزیین عروسکی واسه تخم مرغ و سفره عید سال ٩١ چه سالی بشه امسال چه عیدی داریم ای جاااااااااااان با این ایدین خان ...
نویسنده :
بابا و مامان
1:35
اندر احوالات ایدینی
رانندگی رو ببینین حال کنین اول باید تست کنم ببینم خوشمزه ست یا نه و جارو کردن ایدینی طبق معمول اکثر روزا بعد از اینکه ناهار درست کردیم با هم رفتیم تو حیاط که ایدینی بازی کنه که یهو چشمت به جارو افتاد و رفتی سراغش خودمونیم خوب جارو میکنیا برج هوش عاشق این بازی هستی هر حلقه رو که میزاری خودتو تشویق میکنی و هورا میکشی کل حلقه ها رو میچیدی روش ولی تا میخواستم عکس بگیرم بهم میریختی بعد کلی عکاسی مامانی تازه متوجه شدی اینقد که سرگرم بازی بودی نینینینینی ...