ایدین بلا
ایدین جونم متاسفانه اولین عیدت همچین خوب نبود و ما نتونستیم که تو رو به گردش ببریم فدات شم جبران میکنیم و این که سینه پهلو کردی و هفت تا امپول زدی جیگرم الان خیلی بهتری
چیزی به یک سالگیت نمونده و تو متاسفانه وزنت زیر نمودار هست که این مورد من و بابا جون رو خیلی ناراحت کرده و تحرکت خیلی زیاده غذا هم نمیخوری یا اگه بخوری به زور جو جو و پیشی و دور زدن با سه چرخه یه ذره میخوری
عاشق دالی هستی همین که میگیم ایدین کجاست فوری پشت هر چی باشه قایم میشی
اینم ایدین خسته بعد کلی باز ی که افتاده گوشه تخت
و اما شیطنت های ایدینی این ماه
خطرناکه ایدین جون اخه اون پشت چی میخوای طلا
اینجا خونه خاله جون هست که دست کوچول موچولوی خوشملت رو بردی زیر شیشه میز واسه اون گلهای خشک و با صدای گریه نی نی حسنا بهش نگاه کردی