ایدین جونایدین جون، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره

شکلات من آیدین

تغییرات عجیب ایدینی

1392/4/4 19:27
نویسنده : بابا و مامان
875 بازدید
اشتراک گذاری

ایدینی ما تغییرات عجیبی کرده مثلا قبلا به من ماما میگفت حالا هم من و هم باباش هر دومون با با هستیم سوالتعجب

 البته وقتی بابا خونه هست فقط اون بابا هست ولی وقتی اون نیس به من میگه بـــــابــــا نیشخندزبان

 و هر خوراکی که میبینه میگه باپ خنده

و هر بچه ای میبینه باهاش دست میده و بغلش میکنه قلبچشمک

فوق العاده شیطون شده و سیستم رقصش خیلی پیشرفت کرده و میچرخه و هر دو دستا رو میچرخونه بالا و پایین میبره و خودش هم کمی از کمر تکون میده به خودش و خیــــــــــلی خوشش میاد تشویقهورا

اگه چیزی رو خوشش نیاد بخوره یا اینکه سیر شده باشه مشغول بازی با غذا میشه البته کلا سر سفره بازی میکنه ولی دیگه اخراش به قول یارو میزنه به خرابی مثلا امروز که سیر شده بود برنج ها رو با دست ریخت تو قیف بستنی داد به من که بخورم قهقههنیشخند

به زودی بقیه عکس های شیراز رو تو ادامه مطلب میزارم

 

این انگشتر عقیق رو از بازار شاهچراغ واسه ایدینی خریدیم تو دستش خیلی خوشکله

و این دستبند نماد ماه تولدش رو هم از بازارچه صنایع دستی حافظیه واسش خریدیم

از هر دوشون خیلی خوشش میاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان ایناز
2 تیر 92 13:02
دمت گرم آیدین




مرسی خاله جونی


من هر چه میام وبت باز نمیکنه واسم
نمیدونم شاید سنگین باشه میخواسم عکس های جدید اینازی رو ببینم و تو اون نظر سنجی شرکت کنم
مامانی آناهید
2 تیر 92 15:01
سلام مامانی مرسی که به ماسر میزنین
آیدین کوچولو متولد کی ؟چه ماهی ؟
راستی موهای نانایی مهرو همیشه باباییش کوتاه میکنه


ایدینی فروردین هست
مرمر
2 تیر 92 16:53
شیطون بلا پس معلومه خیلی باباییه


اتفاقا بیشتر مامانیه
امیر مهدی وعمی
3 تیر 92 1:56
سلام
ماشاالله
چیکارش داری مامانی
پسرو شیطونی
دوسش داریم دونه دونه ی دنیا(این از شعرای فل بداحه امیر مهدیه)


بارک الله گل پسر عجب شعر های قشنگ و با معنی میگه
آتيلا جون و مامان شيما
3 تیر 92 3:15
آخي نازي...
پسر باباشه ديگه...
ايشاا... تو جشن دوماديت قر بدي خاله ...
قبون شيطونيهات شدم من فسقلي خان...
ماماني منتظر عكسها هستيم...
از روي ماه شكلات خوشمزه بووووووس...


مرسی خاله شیما جون خوشحالمون کردی سر زدی
شقایق
4 تیر 92 15:25
فدای پسر مهربونم بشم من .افرین به ایدینم که توی رقص پیشرفت کرده نفس من


عاشق رقصه و با تکون دادن دستاش به ما میفهمونه که باید واسش اهنگ بزاریم
ღ مونا مامان امیرسام ღ
5 تیر 92 2:39
عزززززیزم
امیرسام هم همین طوری بود.تازه به منمیگفت بابا به باباش میگفت مامان
انگشتر و دستبندت مبااارک به شادی استفاده کنی عزیزم
راستی عینک هم خیلی بهت میاد


مرسی خاله جون بالاخره یاد میگیره
مامان بردیا
5 تیر 92 17:47
اين پسرا همشون بابايين


بله چه میشه کرد
مامان بردیا
5 تیر 92 17:47
چقد انگشتر به دستت مياد عزيز خاله


مرسی خاله
مامان علی مرتضی
6 تیر 92 15:51
سلام مامان ایدین عزیز خوبین؟آیدین جان خوبه؟درمورد صحبتتون حق باشماست باید یکی دوسال از ریاست ایشون بگذره بعد ببینیم چی میشه ولی مطمئنا این کاهش قیمتا بیخودی نیست.خوب خواهر ما هم اینطوری دلمون رو خوش میکنیم انشالله که اوضاع بهتر میشه.مامان جان راستش سرم ی مقدار با این وروجکم شلوغه وتا فرصت میکنم مدام سرم توی این سایتو اون سایت آشپزیه.این روزا دارم خودمو واسه رمضان آماده میکنم این اولین رمضانیه که من واسه ی خونواده ی س نفرمون افطاری درست میکنم واسه همین میخوام سنگ تموم بزارم حتما حتما فرصت کنم بهتون سر میزنم چون من عاشق کارای هنری ام


ما هم امیدواریم که اوضاع اقتصادی بهتر بشه انشالا که میشه امیدوارم ماه پر خیر و برکتی داشته باشید خوشحال میشیم به ما سر بزنی خانومی
الهام مامان علیرضا
6 تیر 92 16:52
فرهنگ لغتت و قربون خاله جون



مرسی خاله جون
الهام مامان علیرضا
6 تیر 92 16:52
عزیزم
اومدم بگم علیرضا تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده ممنون میشم عدد 179 رو به 20008080200 اس ام اس کنید و بهش رای بدید


بله حتما
هستی
9 تیر 92 20:42
ای جان..! چه باحال.
ببین مامانی از دیده مثبت نگا کن آیدین از دست و دلبازیشه که قیف بستنی داده بهت.
دندوناشو..!
خیلی میخامت آیدینی!


مرسی هستی جون مرسی از حضورت
مامان محمدرضا
10 تیر 92 0:50
سلام عزیزم مرسی که به ما سر زدی.چه باحال محمدرضا به منم میگه بابا به باباش میگه امیر. الان من نقش پدری و سنگینی دارم برای همینم سرم خیلی شلوغه.خخخخخخخخ هر وقت مامان شدم بیشتر بهتون سر میزنم.خخخخخخخخ راستی ایشالا همیشه به سفر .شیراز خوش گذشت؟جای ما خالی خیلی دوست داشتم برم یه روز .شکلات شیرین فقط آیدین.آیدینم رو ببوس.راستی مسابقه شرکت نکرده؟ میشه خواهش کنم به محمدرضا رای بدی؟ممنون گلم


اوه اوه پس وظیفه سنگینی به عهده داری
خوشحال میشیم سر بزنی عزیز شیراز خوب بود و ای کاش شما هم بودین بهش رای میدم حتما
ایدین شرکت نکرده راستش عکس هم دارم ولی شرکت نکردیم
مریم مامان دونه برفی
12 تیر 92 9:51
واااااااااای چه جالب من فکر میکردم فقط پسرمنه که یادش میره من مامانشم .چون قبل ازاینکه بابا رو یاد بگیره می گفت مامان .حالا من هم دیگه شدم بابا


خیلی خوشحالم مامانی که بابا هستی
خیلی خوشحالم که همه مامانا بابا هم هستن
آوا
12 تیر 92 20:49
سلام خاله جون یه سر میاین وبلاگ من آخه تو برنامه نقاشی نقاشی شبکه پویا شرکت کردم و حالا میخوام بهم رای بدین دوستون دارم


بله عزیزم حتما میام
شقایق
14 تیر 92 17:27
الهی فدات شم عزیزممممم تو با این عکسای نازت منو که عاشق خودت کردی


شقایق
14 تیر 92 17:28
مبارکت باشه پسر گلم
a.a
9 مرداد 92 14:38
سلام
خوشحال میشم بیای به منم سربزنی


ادرس ندادی