این روزای 93
سلام به همه
سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی همراه با شادی و موفقیت روز افزون داشته باشید و غم و غصه هاتون درو ریخته بشه و خنده از روی لباتون کم نشه
سال ما هم خوب بوده تا به حال امیدواریم تا اخر هم خوب باشه
نمیدونم اصلا حس و حال نوشتن ندارم البته خوب قلم خوبی هم ندارم بنا براین فقط به عکس اکتفا میکنم
این سفره ما که فقط 10 دیقه قبل از سال تحویل چیدیم و هرچه مرتبش میکردیم ایدین جان
دوباره همه رو به هم میریخت و اینقدر عجله کردیم که حتی اینه شمعدون و قران و گل
سنبلی که با کاغذ کشی درست کرده بودم و تخم مرغ های رنگی و سمنو رو یادمون رفت
بزاریم بعد از سال تحویل هم رفتیم حموم و بعد از اون مهمونی ها رو شروع کردیم
این هم حسنا خانمی یک ساله
این کادوی ایدینی به حسنا بود که البته اون بنده خدا فقط از دور میدیدش و دستش نمیومد و همش ایدینی باهاش بازی میکرد
این چند تا عکس هنری هست که من گرفتم
این گل بابونه هست در مسیر رودخانه خشک شده
در اخر هم این چای تو این هوای دلچسب تقدیم به شما