ایدین جونایدین جون، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره

شکلات من آیدین

ایدین در تولد عرشیا

  عزیزم ایدینی این مطالب رو قبلا باید میزاشتم ولی متاسفانه نشد ولی الان همه رو واست میزارم تا بدونی وقتی نی نی بودی اطرافت چه خیر بود ٤ ابان تولد عرشیا جون پسر عمه بود                                                                   انشالا که صد سال با مامان و بابای مهربونش زندگی کنه  ایدین با کیک کفشدوزکی...
8 دی 1391

سفر شیراز ایدینی

اقا ایدینی میره سفر همراه مادر و پدر عزیزم اولین سفری که رفتی اخر سه ماهگیت بود   هفته اخر تیر ماه با خاله و عمو رفتیم شیراز این عکس تو راهه   شاهچراغ هم رفتی جیگر این هم یه عکس بابا و پسری   اینجا بابا و ایدینی کنار حرم مطهر شاهچراغ ولی ایدینی خوابش میاد اخم کرده میگه چه وقت عکس گرفتنه حالا     حتی وقتی خوابت برد هم عصبانی بودی      عکس با ارگ کریم خان اینجام تو زیتون هستی  و خیلی خوشحالی شرمنده عزیزم ما تو رو خیچ جای شیراز نبردیم سری بعد جبران میکنیم گلم ...
8 دی 1391

غذاهای ایدینی

عزیزم ایدینی تو این پست غذاهایی که واست درست کردم رو میزارم امیدوارم مورد استفاده شما دوستای عزیز باشه اولین غذای که بهت دادم لعاب برنج بود که خیای خوشت اومد تا ٥ روز خوردی بعد فرنی تا یه هفته خوردی دیگه نخوردی بعد حریره بادام فقط سه روز خوردی بعد سوپ مواد لازم سوپ مرغ نی نی یک تکه سینه یا ران مرغ کمی سیب زمینی ا قاشق مربا خوری برنج محلی یک پیاز کوچک کره همه رو میزاریم بپزه بعد میکس میکنیم بعد کم کم به سوپت هویج و کدو اضافه کردم چند روزی که میخوردی هر بار ا قاشق مربا خوری بود بعد سوپ گوشت گوشت چرخ کرده اقاشق ماش یا عدس ا قاشق مربا خوری پیاز ا کوچولو برنج جعفری یا گشنیز اینو بهتر میخوردی ولی یه...
24 آذر 1391

شیطنت های ایدینی

جانم ایدین این روزا نمیشه ازت چشم برداشت شیطونی هایی که میکنی در حد تیم ملیه فقط یه لحظه به جون خودم یه لحظه یه تماس رو جواب میدادم دیدم نیستی پیدات که کردم اینجا بودی   مثلا دور میز رو بالش گذاشتم که نری تو ولی بالش رو زدی کنار و اونجا با خودت خلوت کردی   وقتی ازت عکس انداختم تازه واسم لبخند هم زدی که عکست خوب در بیاد بعد هم دوباره سرگرم بازیت شدی اینقدر رفتی و سرت به پایه و شیشه میز خورد که میز رو برداشتیم این کارت که منو حسابی ترسوند اخه پسر کوچولو کجا میخوای بری منم با خودت ببر شیطون بلا این یکی دیگه خیلی خطرناکه پسر اینجا هم بالش گذاشته بودیم ولی حریفش شدی همه سیم ها رو کشید...
19 آذر 1391

اولین دندون ایدین جون

عزیزم ایدینی بالاخره این مروارید کوچولو داره بیرون میاد از وقتی سه ماهه بودی اذیتت میکرد و ب خاطرش خیلی لاغر شدی حالا داره کم کم میاد بیرون نمیدونم دقیقا چه روزی بوده ولی من روز شنبه یعنی ١١/٩/١٣٩١دیدمش فکر کنم شب جمعه که سه بار تو خواب گریه کردی این دندون کوچولو داشته میومده بیرون عزیزم نازی                            عزیزم رویش اولین مرواریدت مبارک  ...
14 آذر 1391

frametoy

سلام دوستای عزیز تو این پست میخوام یه سلیت خارجی باحال رو بهتون معرفی کنم که قاب های خیلی زیبا رو واسه عکس های نی نی نازی ها داره کار خیلی ساده ایه حتما سر بزنید عکس های  کار شده ایدین جون رو در ادامه مطلب ببینید http://www.frametoy.com/ ای قربون خنده ات بشم اینجا تازه از خواب بیدار شده   اینجا شیرازه اولین سفر ایدین جون سه ماهش تموم شده بود یعنی سه ماه و ٢ روز اینجا جیگر طلای من شیرازه واقعا خوش سفره پسرم خیلی خوشحال بود اینجا جوجو ١ ماه و نیم ست اینجا ایدینی سه ماه و نیمه ست تازه یاد گرفته بود بره رو شکم این هفت ماهه ست  بعد از غذا خوردن خوابش گرفته بود ...
11 آذر 1391