ایدینی اینجا رو خیلی دوس داری و واسه اینکه هی از پله ها بالا نری واست اینجا رو تزیین کردیم عزیزم کوچولو تر که بودی میبردمت تو اتاقت و اسباب بازی هات رو نشونت میدادم عاشق عروسک ها بودی که اویزون بودن و دور میزدن هی که بزرگتر شدی خودت میرفتی سراغ پله های اتاق بالا و کارای خطر ناک میکردی واسه رسیدن به اتاق و عروسک ها با وجود اینکه گهواره رو گذاشته بودیم جلو پله ها که نری ولی از گوشه کنار راه پیدا میکردی و میرفتی امان از دست تو دیگه همه عروسک ها رو در اوردم و گذاشتم پایین ولی توجهی نمی کردی چون اویزون نبودن پس چند تاشون رو با چسبونک به دیوار زدم بلکه بالا رفتن رو فراموش کنی که تا اندازه ای اثر داشته اینجور...