این روزای ما
سلا م و سلام به همه
اومدم با خیلی خبر اول اینکه موهای ایدینی رو کوتاه کردیم و بازم با اخم و دعوایی بابا دی دی مواجه شدیم
باور کنید جلو ی موهاش اصلا خوب نبود و هرچه شونه میکردم مرتب نمیشد منم بردمش
ارایشگاه ولی خیلی کوتاهش کرد
بعد اینکه تولد عرشیا بود و ایدینی تو هیاهوی بچه ها چنان متعجب مونده بود بیا و ببین
نگین مجلس بود و میدرخشید جیگری
گل پسری الان مشغول خوردن تای با قق هست ( چای و قند )
البته اینجا هنوز موهاشو کوتاه نکرده بودیما بهتره بیاین ادامه مطلب ببینین چه خبره
این کیک تولد عرشیا بود که مثلا توپ فوتبال بود
خبر خوب این بود که دیشب اولین بارون پاییزی بارید( به قول ایدینی بالون ) و خدا رو هزاران بار شاکریم که دوباره رحمتش رو بر ما نازل کرد
بعد از بارون هوایی مطبوع و با حال داشتیم خدا جون شکرت
و با توجه به اینکه فصل پایییز هست و هوا یه کمی سرد شده البته خیلی سرد که نیس مثل بهار مردم سرد نشین هست
ما هم دیگه لباسای تابستونه رو جمع کردیم و این اولین خرید پاییزه ایدینی است
این ست سویشرت شلوار رو مادر جون سوغاتی اورده که امسال تنش میکنیم و خیلی بهش میاد جیگری
این عکس اولین های ایدینی هست به ترتیب از چپ به راست اولین پاپوش دمپایی صندل کفش تابستونه و کفش زمستونه
و اینا بقیه کفش و دمپایی های ایدینی هست بهم نخندین میخواستم عکسش رو به یادگار داشته باشم
در اخر از همه شما دوستای عزیزی که همراه ما بودین با این سبد گل خوشکل تشکر میکنیم